پگاسوس از مارلی مثل پرواز روی اسب بالدارِ – نه با سر و صدا، با یه باد خنکِ صبحگاهی که ترنج تو صورتت، تازه و مردونه، انگار داری از قصر سلطنتی میپری بیرون. بعد بادام تلخ و لاوندر میاد، نرم و پودری، مثل یه کت مخملِ قدیمی که رو شونههات میندازه – نه شیرینِ زیادی، نه تلخِ غمگین؛ فقط یه حسِ من مالِ کاخم، تو هم بیا. وانیل و صندل و عنبر پایینیش که میمونه، گرم و عمیق، ده ساعتِ کامل، رو یقهات، رو دستت، حتی رو فرمان ماشینت. مردا وقتی بو میکنن، نمیپرسن چیه؟ – فقط یه سر تکون میدن، انگار فهمیدن تو کی هستی: یه شاهزادهِ مدرن، با اعتمادِ آهنین. وقتی دست میدی به یکی، هنوز بوش میگه من برگشتم، و تو منتظرم بودی.
👇نتها:
👈بالایی: ترنج، هلیوتروپ، زیره
👈میانی: بادام تلخ، لاواندر، یاس
👈پایینی: وانیل، چوب صندل، عنبر.
یه مرد واقعی، همیشه پگاسوس رو تو کمدش داره –تا با رایحش تو ذهن اطرافیانش پرواز کنه.